اختلال شخصیت ضد اجتماعی
اولین بار که با خاله سیاوش صحبت کردم، خس خس نفسهای سنگین و منقطع و صدای خشک لبهای ترکخورده به گوشم خورد. زنی که سالها مدیر مدرسه بوده و حالا از رفتارهای ضداجتماعی سیاوش عاجز مانده.
با دیدن احوال او فهمیدم که اوضاع از چه قرار است.
سیاوش چند روز پیش در زندان افتاده بود. پسری 21 ساله که شبانه دوست دخترش کلید ساختمان خانه را از پنجره برای او به بیرون میاندازد و سوییچ ماشین همسایه را که از روی عادت همیشگی بالای کمد داخل پارکینگ میگذاشته، سرقت کرده و به همراه آن دختر با مصرف مواد مخدر حوالی ساعت 10 شب بدون داشتن گواهینامه رانندگی با ماشین تاکسی که از قضا مسافر داشته با سرعت غیر مجاز در اتوبان تصادف میکنند. فارغ از صدمات وارده به ماشینها، راننده و مسافر تاکسی هم مصدوم میشوند؛
و این شروع دردناک مصائب آنها میشود.
سیاوش پسری که در هفت سالگی به خاطر جدایی پدر و مادرش و مهاجرت آنها با مادربزرگش زندگی میکند و از سیزده سالگی به مواد مخدر پناه میبرد.
خاله او چندین بار او را برای ترک مواد بستری میکند ولی هر بار با فرار سیاوش روبه رو شده و امروز با پروندهای قطور از رفتارهای پرخطر او دست و پنجه نرم میکند.
همان وقت نگاهم به پشت پنجره میافتد. غروب خورشید زرد و سرد بود و بر آن ابرهای تیره و بیحرکت آویخته بود. جماعتی با شتاب از پی هم میگذشتند، یکی درست مثل خود من با عجله از لای شلوغیها راه باز کرد و به حرکت خاموش و بیپایان خود ادامه داد.
سرم را گرداندم. به دستان لرزان و وضع پریشان و پیکر بیحال این زن چشم دوختم. اشکهایش در میان نور شوم غروب بر جانم چنگ میزد؛
یادم نمی آید به چه فکر میکردم…
چند روز بعد برای ملاقات سیاوش راهی زندان بزرگ تهران شدم. باید از نزدیک با شخصیت پسری که قرار بود وکیلش بشوم، آشنا میشدم.
در زندان پسر پرشوری رو به روی خود دیدم که با نخوتی که در سر داشت، خودش را بر قله دانایی و قهرمانی نشانده بود.
از زندان بیرون آمدم و فردای آن روز با صدور قرار تامین از زندان آزاد شد.
به یک ماه نکشید که دوباره سر از کلانتری و بازداشتگاه درآورد. این بار به جرم سرقت مسلحانه مقرون به آزار!
چند روز بعد از اتهام جدید سیاوش، با دوست روانپزشکی که سالهاست در این قبیل پروندهها در کنار من حضور دارد، مدارک پزشکی متعدد و پرونده شخصیت سیاوش را بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که یکی از مسائل اصلی سیاوش به اختلال سلوک رفتار او برمیگردد که از دوران نوجوانی در او پدیدار شده و به خاطر عدم درمان، امروز با اختلال شخصیت ضد اجتماعی گریبانگیر است.
این تشخیص در فرآیند قضایی دادرسی سیاوش به ما کمک زیادی از نظر کاهش مجازات کیفری و معرفی او به مراکز درمانی کرد.
معتقدم در پروندههای قضایی علیالخصوص پروندههای کیفری و خانواده؛ وکیل و روانپزشک یا روانشناس هر یک از منظر تخصص خویش، در کنار هم در تار و پود پرونده نفوذ میکنند؛ یکی در پی حقیقتِ قانون و دیگری در جستوجوی حقیقتِ روان و همین میتواند روند دادرسی عادلانهتر و متناسبتری با واقعیتهای زندگی افراد بسازد.