من ترنس هستم

من ترنس هستم
من ترنس هستم     در دفتر شعبه دادگاه نشسته بودم که زنی با چادر مشکی یکهو وارد شد. سراسیمه نشست. روسری گلدارش را جلو کشید، گره آنرا محکم تر بست و در حالی که رژ لب صورتی اش را با دستمال پاک می کرد، رو به من کرد و گفت: خانم، شما وکیل هستی؟ گفتم : بله در حالی که اشک از گوشه چشمانش جاری شد، شروع کرد به …
ادامه مطلب